معنی اسم دخترانه کردی

حل جدول

اسم دخترانه کردی

هیدا


اسم دخترانه

‌المیرا

الین

هلما

وانیا


نام دخترانه کردی

کژال

روناک


اسم دخترانه روسی

ناتاشا

لغت نامه دهخدا

دخترانه

دخترانه. [دُ ت َ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) خاص دختران.
- لباس دخترانه، جامه که پوشیدن دختران را باشد.
- مدرسه ٔ دخترانه، آموزشگاه که دانش آموزان آن دختر باشند.


کردی

کردی. [ک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان. کوهستانی و سردسیر است و 458 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

کردی. [ک ُ] (ص نسبی) منسوب به قوم کرد. (از یادداشت مؤلف). || لهجه ٔ کرد. (یادداشت مؤلف). زبان کردان. (فرهنگ فارسی معین). || نیم تنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارای آستینی کوتاه و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و در این صورت آن را «کدبی » می گفتند. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

اسم

کلمه‌ای که برای نامیدن انسان، حیوان، یا چیزی به کار می‌رود، مانندِ پدر، اسب، و شمشیر، نام،
* اسم اشاره: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که برای اشاره به شخصی یا چیزی به کار برود، مانندِ این و آن، صفت اشاره،
* اسم اعظم: بر‌ترین نام خداوند که تنها بندگان شایستۀ او آن را می‌دانند. δ بعضی گفته‌اند اسم اعظم در غایت خفا است و اطلاع بر آن موقوف بر صفا است. بعضی دیگر گفته‌اند تمام اسمای الهی اسم اعظم‌اند. بعضی اللّه، بعضی صمد، بعضی الحی‌القیوم، بعضی الرحمن الرحیم، و بعضی دیگر هو را اسم اعظم گفته‌اند،
* اسم جامد: (ادبی) در دستور زبان، اسمی ‌که فاقد بن ماضی و مضارع باشد، مانندِ مداد و گل،
* اسم جمع: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که در صورت مفرد و در معنی جمع باشد، مانندِ رمه، لشکر، گروه، دسته، و طایفه،
* اسم خاص: (ادبی) در دستور زبان، اسمی ‌که بر یک شخص یا چیز معیّن دلالت می‌کند، مانندِ کوروش، انوشیروان، شبدیز، رخش، و تهران،
* اسم ذات: (ادبی) در دستور زبان، اسمی ‌که مدلول آن در خارج وجود داشته، قائم‌به‌ذات باشد، و دیده شود، مانندِ کتاب، کاغذ، و اسب،
* اسم ساده: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که از یک جزء تشکیل شده باشد، مانندِ خِرد و هوش،
* اسم صوت: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که دلالت بر صوت می‌کند، مانندِ قارقار و جیک‌جیک،
* اسم عام (جنس): (ادبی) در دستور زبان، اسمی که شامل اشخاص یا اشیای هم‌جنس می‌شود و بر یکایک آن‌ها دلالت می‌کند، مانندِ مرد و اسب،
* اسم مرکب: اسمی که از دو یا چند جزء ساخته شده است، مانندِ چهارسو، سراپرده، و کاروانسرا،
* اسم مشتق: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که یکی از اجزای آن، بن فعل باشد، مانندِ دانش و پوشاک،
* اسم مصدر: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که بدون علامت مصدر، معنی مصدر را می‌رساند، مانندِ آموزش، پرورش، کردار، گفتار، خراش، خرام،
* اسم مصغر: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که بر خُردی و کوچکی کسی یا چیزی دلالت می‌کند، مانندِ پسرک، مردک، و مرغک،
* اسم معنی: (ادبی) در دستور زبان، اسمی که وجود مدلول آن بسته به دیگری و قائم به غیر باشد، مانندِ خرد، هوش، دانش، علم، و جهل،

عربی به فارسی

اسم

نام , اسم , موصوف , قاءم بذات , متکی بخود , مقدار زیاد , دارای ماهیت واقعی , حقیقی , شبیه اسم , دارای خواص اسم

فارسی به عربی

اسم

اسم، ربو، عنوان، کنیه

فرهنگ فارسی هوشیار

کردی

(صفت) منسوب به کرد از قوم کرد، زبان کردان، نیمتنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارا ی آستینی کوتاه بود و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و درین صورت آنرا } کدبی { میگفتند.

معادل ابجد

اسم دخترانه کردی

1595

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری